نوشته شده توسط : مهدی خوشرو

نميدانم پس از مرگم چه خواهد شد،

نميخواهم بدانم كوزه گر ازاندام بدنم چه خواهد ساخت!

ولي بسيار مشتاقم از خاك گلويم سوتكي سازد،

سوتك به دست كودكي گستاخ وبازيگوش و اويكريز.پي درپي،

دم گرم خوشش را برگلويم سخت بفشارد،

وخواب خفتگان راآشفته تر سازد.

بدين سان بشكند درمن ،

سكوت مرگبارم را.

اوکسین ادز معتبرترین و بزرگترین سیستم کسب درآمد وبمسترها


:: موضوعات مرتبط: شعرومتنهای زیبا , ,
:: بازدید از این مطلب : 1243
|
امتیاز مطلب : 349
|
تعداد امتیازدهندگان : 98
|
مجموع امتیاز : 98
تاریخ انتشار : 27 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : صادق اکبری

 برای دیدن به ادامه مطلب بروید

اوکسین ادز معتبرترین و بزرگترین سیستم کسب درآمد وبمسترها


:: موضوعات مرتبط: شعرومتنهای زیبا , ,
:: بازدید از این مطلب : 1434
|
امتیاز مطلب : 304
|
تعداد امتیازدهندگان : 88
|
مجموع امتیاز : 88
تاریخ انتشار : 17 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهدی خوشرو

 گر عشق نبود به کدامین بهانه ای می خندیدیم و می گریستیم؟ 

           

           کدام لحظه های ناب را اندیشه می کردیم؟ 

             

                            چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم؟ 

  

آری... 

 

بی گمان پیشتر از اینها مرده بودیم اگر عشق نبود ! 

 

« دکتر علی شریعتی »

اوکسین ادز معتبرترین و بزرگترین سیستم کسب درآمد وبمسترها


:: موضوعات مرتبط: شعرومتنهای زیبا , ,
:: بازدید از این مطلب : 916
|
امتیاز مطلب : 121
|
تعداد امتیازدهندگان : 33
|
مجموع امتیاز : 33
تاریخ انتشار : 16 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهدی خوشرو

 خدایا کفر نمی گویم 

پریشانم 

چه می خواهی تو از جانم ! 

مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی 

 

خداوندا ! 

اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی  

لباس فقر پوشی 

غرورت را برای تکه نانی به زیر پای نامردان بیندازی  

و شب ، آهسته و خسته 

تهی دست و زبان بسته 

به سوی خانه باز آیی 

زمین و آسمان را کفر می گویی ! نمی گویی ؟ 

 

خداوندا ! 

اگر در روز گرما خیز تابستان 

تنت بر سایه دیوار بگشایی 

لبت بر کاسه مسی قیر اندود بگذاری 

و قدری آن طرف تر عمارت های مرمرین بینی 

و اعصابت برای سکه ای این سو و آن سو در روان باشد 

زمین و آسمان را کفر می گویی ! نمی گویی ؟ 

 

خداوندا ! 

اگر روزی بشر گردی  

زحال بندگانت با خبر گردی  

پشیمان می شوی از قصه خلقت 

از این بودن ، از این بدعت 

 

خداوندا تو مسئولی  

 

خداوندا ! 

تو می دانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است  

چه رنجی می کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است.  

 

«دکتر علی شریعتی » 

( دفتر های سبز )

اوکسین ادز معتبرترین و بزرگترین سیستم کسب درآمد وبمسترها


:: موضوعات مرتبط: شعرومتنهای زیبا , ,
:: بازدید از این مطلب : 941
|
امتیاز مطلب : 148
|
تعداد امتیازدهندگان : 41
|
مجموع امتیاز : 41
تاریخ انتشار : 16 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهدی خوشرو

 

اول از همه برایت آرزومندم که عاشق شوی، و اگر هستی، کسی هم به تو عشق بورزد، و اگر اینگونه نیست، تنهائیت کوتاه باشد و پس از تنهائیت، نفرت از کسی نیابی. آرزومندم که اینگونه پیش نیاید، اما اگر پیش آمد،بدانی چگونه به دور از ناامیدی زندگی کنی.

برایت همچنان آرزو دارم دوستانی داشته باشی، از جمله دوستان بد و ناپایدار، برخی نادوست و برخی دوستدارکه دستکم یکی در میانشان بی‌تردید مورد اعتمادت باشد.

و چون زندگی بدین گونه است، برایت آرزومندم که دشمن نیز داشته باشی، نه کم و نه زیاد، درست به اندازه، تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قرار دهد، که دستکم یکی از آن‌ها اعتراضش به حق باشد، تا که زیاده به خودت غرّه نشوی.

و نیز آرزومندم مفیدِ فایده باشی نه خیلی غیرضروری، تا در لحظات سخت وقتی دیگر چیزی باقی نمانده است، همین مفید بودن کافی باشد تا تو را سرِ پا نگه‌دارد.

همچنین، برایت آرزومندم صبور باشی، نه با کسانی که اشتباهات کوچک می‌کنند، چون این کارِ ساده‌ای است، بلکه با کسانی که اشتباهات بزرگ و جبران ناپذیر می‌کنند و با کاربردِ درست صبوری‌ات برای دیگران نمونه شوی.

و امیدوام اگر جوان هستی، خیلی به تعجیل رسیده نشوی، و اگر رسیده‌ای، به جوان‌نمائی اصرار نورزی، و اگر پیری، تسلیم ناامیدی نشوی، چرا که هر سنّی خوشی و ناخوشی خودش را دارد و لازم است بگذاریم در ما جریان یابند.

امیدوارم سگی را نوازش کنی، به پرنده‌ای دانه بدهی، و به آواز یک سَهره گوش کنی، وقتی که آوای سحرگاهیش را سر می‌ دهد. چرا که به این طریق احساس زیبائی خواهی یافت، به رایگان.

امیدوارم که دانه‌ای هم بر خاک بفشانی، هرچند خُرد بوده باشد و با روئیدنش همراه شوی، تا دریابی چقدر زندگی در یک درخت وجود دارد.

بعلاوه، آرزومندم پول داشته باشی. زیرا در عمل به آن نیازمندی، و برای اینکه سالی یک بار، پولت را جلو رویت بگذاری و بگوئی: «این مالِ من است». فقط برای اینکه روشن کنی کدامتان اربابِ دیگری است!

و در پایان، اگر مرد باشی، آرزومندم زن خوبی داشته باشی 
و اگر زنی، شوهر خوبی داشته باشی، که اگر فردا خسته باشید، یا پس‌فردا شادمان، باز هم از عشق حرف برانید تا از نو بیاغازید.

اوکسین ادز معتبرترین و بزرگترین سیستم کسب درآمد وبمسترها


:: موضوعات مرتبط: شعرومتنهای زیبا , ,
:: بازدید از این مطلب : 1116
|
امتیاز مطلب : 151
|
تعداد امتیازدهندگان : 41
|
مجموع امتیاز : 41
تاریخ انتشار : 14 خرداد 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : مهدی خوشرو

 بس شنیدم داستان بی کسی

بس شنیدم قصه ی دلواپسی

قصه ی عشق از زبان هر کسی

گفته اند از می حکایت ها بسی

حال بشنو از من این افسانه را

داستان این دل دیوانه را

اوکسین ادز معتبرترین و بزرگترین سیستم کسب درآمد وبمسترها


:: موضوعات مرتبط: شعرومتنهای زیبا , ,
:: بازدید از این مطلب : 850
|
امتیاز مطلب : 135
|
تعداد امتیازدهندگان : 38
|
مجموع امتیاز : 38
تاریخ انتشار : 13 خرداد 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد